محل تبلیغات شما

قشنگ میتونستم حتی جنس لباسش رو با دستام لمس کنم

صداش، وقتی صدام میکرد و یادم میاد .

وقتی رفتم تو و سلام کردم، نگام کرد و با اون صدای قشنگش گفت سلام

با یه لحن خیلی آروم و دلخور گفت چرا دیر کردی؟

با اون چشمای گرد و پف کردش و یه نگاه آشفته بهم زل زده بود :))

با صدای لرزونش بهم گفت دیدی آخرش عروس شدم؟؟

گفت یادته بهم گفتی روز عروسیت از خوشحالی گریه میکنی؟؟

گریه که میکرد دوستاش دورشو گرفتن،

خواهرش داشت دسته گل رو براش می آورد .

داماد باید پشت در منتظر عروسش باشه، ولی من که اینطرف بودم :))

عرق سرد از رو صورتم میزد بیرون و حتی عینکمم خیس میکرد.

داد می زدم برگرد من اینطرفم

ولی اون داشت تو هلهله و رقصیدن دوستاش،

گریه میکرد و می رفت :))

خوشحال نبود، فقط داشت میرفت :))

پاهام سست شد و محکم خوردم زمین. 

خوردم زمین و از خواب پا شدم :))

خواب دیده بودم لباس عروس تنشه .

چقدر تو شبیه "ماه" بودی تو اون لباس :)

چقدر "ماه" شبیه تو بود امشب :))

خواب دیده بودم لباس عروس تنشه ... :))))

آدمای صبور تا یه جایی میگن فدای سرت ... :)))

میشه باتو خیلی کارا کرد :)

تو ,اون ,میکرد ,عروس ,خواب ,رو ,عروس تنشه ,بودم لباس عروس ,دیده بودم لباس ,میکرد و ,خواب دیده

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها